بله همه چيز از صعود وفرودي اسماني شروع شد
.اين هفته به پاس قدرداني از شهداي
عرفه قرار گذاشتيم هر سال به اين عزيزان اختصاص بديم.زندگي
نامهاي زير بسيار مختصر ه وعلاقه مندان مي تونن در بخش زندگي نامه
شهدا در
سايت بيشتر با اين عزيزان اشنا بشن.مارو همراهي كنيد در روز چهارشنبه
19دي 1386سالروز دومين سال تاسيس پايگاه اختصاصي
شهداي عرفه
شهيد مرتضي
بصيري.اين هفته تقديم مي كنيم به مولامون وسالار
شهيدان حضرت امام حسين
كه اين عزيزان در شب عروج از عرفات به لبيك گويان به
سويش شتافتند:
شهيد
مرتضي بصيري در بهمن ماه 1342 در خانواده اي مذهبي و متدين در شهرستان
خوي ديده به جهان گشود . والدين اين
شهيد
بزرگوار ، ديندار ، تحصيل کرده ، آگاه به مسائل سياسي و معتمد محل
بودند که همين امر باعث تعالي اخلاقي ، ديني و معرفتي اين شهيد سر
افراز گرديد.
حضور مداوم او در
جبهه هاي جنگ و سنگر تحصيل و پايگاه بسيج تا اواسط
سال 1365 به طول کشيد و از همان سال به نيروي هوايي سپاه پاسداران
انقلاب اسلامي ايران پيوست و پس از طي وفقيت آميز دوره هاي آموزشي لازم
در داخل و خارج از کشور اعم از آلمان و فرانسه و اکراين و .... به
عنوان مهندس پرواز مشغول به انجام وظيفه گرديد و در همين راستا تلاش
مستمر و خستگي ناپذير ، او را به درجه اي رسانيد که به عنوان استاد
پرواز ادامه خدمت داد. يکي از مسئولين ارشد ايشان در پايگاه
هوايي قدر تهران ، خاطره اي را نقل فرمودند که در خصوص انتخاب ايشان به
عنوان مهندس پرواز برجسته اين پايگاه (جزو پنج نفر مهندس پرواز برجسته
ايران اسلامي ) قابل تأمل و توجه مي باشد . انتقال ايشان از پايگاه
هوايي شهرستان اصفهان به کاشان و کاشان به تهران به دليل عدم شناخت
کافي مسئولين پايگاه قدر از تجربه و تخصص شهيد با استقبال چنداني روبرو
نشد ، ليکن پس از گذشت حداکثر سه ماه از زمان انتقال ، مسئولين محترم
به ارزشهاي کاري ايشان و تجارب بي حدشان در تمام زمينه هاي تخصصي پي
برده و از ايشان درخواست مهندسي پروازهاي شخصيت هاي مهم کشوري و
مسئوليت پذيري بيشتر و بالاتري گرديد که آن
شهيد بزرگوار قبول
مسئوليت را مشروط به امکان پرواز با هواپيمايي بود که خود ايشان انتخاب
و عنوان کرده بودند و هواپيمايي که انتخاب نموده بودند هواپيماي فالکن
بود که مورد قبول قرار گرفت و تقدير و خواست باريتعالي چنين بود که
ايشان با همان هواپيمايي که انتخاب کرده بودند به همراه همرزمان و
بزرگاني چون سردار احمد کاظمي و ديگر بزرگواران پرواز ابدي کرده و به
درجه رفيع شهادت
نائل گرديد.
سردار
شهيد
احمد كاظمي
فرمانده نيروري زميني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي
سردار
شهيد
سرلشكر پاسدار "احمد كاظمي" در سن ۱۸سالگي
، پس از تحصيلات دوره دبيرستان در صف مبارزين و جبهههاي جنوب
لبنان حضور پيدا كرد و مبارزه با استكبار و اشغالگران را آغاز
نمود.
وي پس از پيروزي انقلاب اسلامي جزو اولين كساني بود كه به سپاه
پاسداران پيوسته و از فرماندهان شجاع ، پر انرژي ، مدير و خلاق بود
و به همين دليل حكم مسووليتهاي زيادي را از دست مبارك مقام معظم
رهبري دريافت كرد.
وي در راهاندازي و شكلگيري نيروي زميني سپاه به عنوان معاون
عملياتي نيروي زميني سپاه خدمات شاياني داشت . سردار كاظمي همچنين
در سال ۱۳۷۲با
حضور در منطقه شمال غرب كشور به عنوان فرمانده منطقه شمال غرب حكم
فرماندهي را از دست مقام معظم رهبري دريافت كرد .
مقام معظم رهبري در همان دوران مسووليت سردار كاظمي در استان
اذربايجان غربي و كردستان حضور پيدا كردند و از برقراري امنيت
منطقه توسط سردار كاظمي تقدير به عمل اورد.
در سال ۱۳۸۴حكم
فرماندهي نيروي زميني سپاه را از مقام معظم كل قوا دريافت كرد و طي
سه ماه فعاليت شبانهروزي، بيش از ۱۰۰سفر
به تمامي يگانهاي نيروي زميني داشت و وضعيت يگانهاي نيروي زميني
را از نزديك بررسي ميكرد.
سردار شهيد كاظمي محور عمده فعاليتهاي نيروي زميني را تقويت و
ارتقاي يگانهاي صفي نيروي زميني سپاه اعلام كرد و در اين زمينه
،خدمات ارزندهاي را ارايه داد.
وي ، شب شهادت در جلسهاي ، ضمن آنكه كه حسرت ميخورد كه چرا شهيد
نشده و ياران او رفتهاند ، سفارش كرد ، " شهدا خيلي به گردن ما حق
دارند ، بايد تلاش زيادي كنيم " بايد در اردوهاي راهيان نور از همه
شهدا ( ارتش ، سپاه ، بسيج ، ) بگوييد ، از خودتان نگوييد از
ديگران بگوييد.از نيروي هوايي ارتش از هوانيروز ارتش ، از شهداي
ارتش و جهاد بگوييد
پاسدار
شهيد محسن اسدي در سال 1352 در شهر تهرانديده به جهان
گشود. دوران زندگي خود را در زمان حاکميت نظام مقدس جمهوري اسلاميايران سپري نمود
و براي ادامه راه شهيدان انقلاب اسلامي لباس مقدس پاسداري را به تنکرد تا در کنار
پيشکسوتان جهاد و شهادت با پيروي از مقام معظم رهبري از ارزش هايامام(ره) و
شهيدان پاسداري نمايد. او که از مداحان اهل بيت(ع) بود به تواضع، تعهد
وخوشرويي در ميان
همکاران معروف بود. اما روح ملکوتي شهيد تاب ماندن در اين تن خاکيرا نداشت و چه
زود به شهيدان پيوست.
بخشي از وصيت نامه ايشان:
خدارا
شکرکه به واسطه ولایت امیر المومنین دینم کامل ونعمتم جامع گردید.
شکر
خدا راکه به من منت نهاد وخاک مرا،از دیاری برگزید که درآن دین مبین
اسلام بنیان گذاشته شدورسالت نبوی وولایت علوی درآن تحقق یافت وسپاس
گذار خدای واحدی هستم که مرا شیعه مطلقه علی ابن ابی
طالب(ع)گرداندونطفه مرااز سلب یکی ازمحبان آقا امام حسین(ع) قرار دادکه
هروقت نام مادر مظلومه آن حضرت رامبردند او نیزسخت می گریست . و شاکر
خدایی هستم که مرادر دامانی پاک از زنانی مومنه قرارداد که او مرابه
سمت وسوی این وادی مبارک سوق دهد. ..
شهيد نبي الله شاهمرادي
(حنيف)
در هشتمين روز ارديبهشت ماه
1341 در شهر چادگان و در خانوادهاي مذهبي پا به عرصهي وجود گذاشت و
دوران كودكي و نوجواني را در همان شهر سپري كرد. در اواخر 1355 و در
حالي كه چهارده سال بيشتر نداشت با جريانات سياسي آن زمان آشنا شد.
پس از طلوع خورشيد فروزان انقلاب اسلامي به عضويت كميتهي انقلاب
اسلامي درآمد و مدت كوتاهي مسئوليت اطلاعات و عمليات اين ارگان را در
اصفهان به عهده گرفت. اين شهيد بزرگوار در تمام فعاليتهاي خود
در منطقه شمال غرب و به تأسي از فرامين حضرت امام(قدسسره) و الگو
قراردادن رفتار سردارشهيد محمد بروجردي، همواره وبا ظرافت خاصي صف مردم
محروم و ستمديده كُرد را از صف ضدانقلاب جدا مينمود و رفتار بسيار
محبتآميزي با مردم منطقه داشت بطوريكه تعدادي از اشرار فريبخورده
ضدانقلاب از طريق اين رفتار اسلامي و محبتآميز سلاح را برزمين گذاشته
و تسليم نيروهاي جمهوري اسلامي ايران شدند.
تيزبيني خاص، اشراف عميق بر
اهداف دشمن و تسلط كافي بر منطقه، مديريت محبتآميز و رفتار صميمي او
با همكاران و نيروهاي تحت امرش گرههاي زيادي را گشود و موفقيتهاي
متعددي را نصيب كشور و منطقه شمال غرب نمود.شهيد نبيالله شاهمرادي در 1374 و به دنبال
فعاليتها و خدمات ارزندهاش در منطقه شمال غرب به درجه سرتيپ دومي
مفتخر گرديد و در 1380 با توجه به تثبيت امنيت در منطقه، ايشان به
عنوان جانشين ستاد فرماندهي نصر و مسوول اطلاعات و عمليات و فرمانده
قرارگاه نصر شمال غرب منصوب شد. سر
انجام در 19 ديماه1384 و در آستانه روز عرفه و در حالي كه با فرمانده
نيروي زميني سپاه و جمعي از بهترين دوستان قديمي خود عازم منطقه
شمالغرب بودند، در سرزمين مهدي باكري در منطقهاي كه پيش از بيست و دو
سال از عمر خود را وقف خدمت در آنجا نموده بود، در اثر سانحه سقوط
هواپيما به فيض شهادت رسيد
شهيد
حميد اذين پور مسئول دفتر
نزاسا
سال 1343 در خانه علي آذينپور
كه از معتمدان و ريشسفيدان محل بود پسري به دنيا آمد كه اسم او را
حميد گذاشتند. علي غير از اين پسر چهار فرزند ديگر داشت. حميد هر چي كه
بزرگتر ميشد، گرايش مذهبي بيشتري پيدا ميكرد.
بعد از پيروزي انقلاب چون اولين نهادي كه در منطقه شاهيندژ جهاد
سازندگي بود. او وارد جهاد شد و مسئول گزينش جهاد شد. با پايان
يافتن جنگ حميد در همين مناطق ماندگار شد و در سالهاي هفتاد و يك،
هفتاد و دو كه كاظمي فرمانه قرارگاه حمزه شد با وجود انتقال فرمانده
سابق سردار لطفي به نيروي انتظامي حميد با خواست حاج احمد همچنان در
دفتر قرارگاه باقي ماند. علاقه حاجي به او بسيار زياد بود. حتي بدون
حميد دست به ؟ نميزد. اما با توجه به قولي كه لطفي از او بزرگتر بود
بعد از انتقال به نيروي هوايي حميد را مجدداً پيش لطفي فرستاد. اما اين
علاقه همچنان پابرجا ماند و احمد پس از اينكه فرمانده نيروي زميني شد،
با توصيه آقا رحيم و علاقهي خود آذينپور عليرغم ميل باطني به رياست
دفتر خود منصوب كرد. سردار فتحي ميگويد: «آقاي آذينپور مجدداً
نميخواست به نيروي زميني بيايد. چون درگير درس و دانشگاه بود. اما چون
حاج احمد به او گفته بود كه اگر نيايي فرداي ديگر در كار نيست تا به من
كمك كني اين پست را قبول كرد.
يكي از انديشهها و عقايد جالب او
بازنگري نگرش امام(ره) بود. او علاقه وافري به امام داشت. شخصيت
امام(ره) را يك الگوي كامل براي خودشان ميدانست و تفكرات امام(ره) را
به خصوص در مورد مردم عملي ميكرد. حميد اعتقاد واقعي به اين جمله
شهيد بروجردي داشت
كه: «در كردستان ما با كفر ميجنگيم نه با كرد» او اعتقاد داشت كه نگرش
امام(ره) در رابطه با مردم به خصوص مردم منطقه كردستان استراتژي و
راهبردي است تاكتيك نيست و بسته به يك زمان نيست او ميگفت در مقابل
مردم كرد كه از لحاظ فرهنگي فريب ضدانقلاب را خوردهاند بايد ؟ كرد و
مسئولين بايد نگرش امام را دوباره خواني نمايند..
در نيروي زميني روحيات و شخصيت حميد فرق كرده بود و بيشتر از هميشه دلش
شهادت ميخواست و
سرانجام به آرزوي هميشگي و چيزي كه لياقت آن را داشت رسيد. چندين
وصيتنام تنظيم كرده بود كه اين نشان دهنده آمادگي براي
شهادت اوست
شهيد
احمد الهامي نژاد در سال
1341 در شهر
سبزوار ديده به جهان گشود. پس از طي دوران کودکي به تحصيل دانش همتنمود.
در بهمن 57 به فرمان امام راحل(ره) همراه با مردم عليه طاغوت به پا
خاست و پساز
پيروزي انقلاب اسلامي، همواره در سنگر دفاع از اسلام و انقلاب حضور
فعال داشت.
شهيد
الهامي نژاد در در سال 1360 وارد سپاه شد و ماه ها در جبهه هاي حق عليه
باطلدر
مقابل متجاوزان ايستادگي نمود و در مناطق عملياتي حضور چشمگير داشت. او
خوب ميدانست
براي به زانو در آوردن دشمن مي بايست به تخصص هاي نظامي مجهز شود به
هميندليل
وارد دوره هاي تخصصي خلباني شد و با موفقت کامل توانست اين دوره ها را
طينمايد. از
ويژگي هاي اخلاقي اين شهيد جديت و پشتکار، تعهد، دلسوزي و مسئوليتپذيري
بود. اين روحيه سبب شد تا پس از پذيرش مسئوليت هاي مختلف در نيروي
هوايي سپاهاز
جمله مسئول عمليات پايگاه قدر، مديرآموزش خلباني و جانشين آموزش نيرو،
در نهايتبراي
ادامه راه همرزمان شهيدش مسئوليت فرماندهي دانشکده پرواز نيروي هوايي
سپاه رابه
عهده گيرد. وي همچنين به عنوان فرمانده نمونه سپاه درسال 84 معرفي
گرديد.
سرانجام در سانحه هوايي هنگام انجام مأموريت با ساير همرزمانش به ديدار
معبود شتافت
عباس
کروندي در سال 1337 در قمديده
به جهان گشود و دوران جواني خود را تا بعد از انقلاب با پيوستن به سپاه
و حضوردر
جبهه هاي نبرد عليه دشمنان کافر گذراند. وي از همان ابتدا با علاقه به
پرواز،رشته
خلباني را برگزيد و در طول دفاع مقدس و بعد از آن در منصب هاي مختلف
پروازينظير:
جانشين مديريت آموزش هاي خلباني، مدير آموزش خلباني، مدير مستقل امنيتي
پروازو در
آخرين سمت خود فرمانده پايگاه هوائي قدر مشغول فعاليت بود. او تحصيلات
خود رادر
رشته استاد خلبان و خلبان هواپيماهاي فالکن و آنتونوف دنبال نمود و
دوره هاي
چتربازي و دافوس سپاه را با موفقيت پشت سر نهاد و سرانجام پرواز کنان
در حريم تعهدخود به
پرواز در ملکوت شتافت. روحش شاد
شهيد
سعيد مهتدي جعفري در سال
1337 متولد شد. در
سال 59 با شروع تهاجم بعثيان کافر عليه ايران اسلامي وارد
سپاه گرديد و تا پايان جنگ، دوران طولاني 99 ماه حضور در جبهه را در
کارنامه
پرافتخار خود ثبت نمود.
اين سردار رشيد اسلام در طول دفاع مقدس در مسئوليت هاي
خطيري چون مسئول عمليات، جانشين دوم و مسئول اطلاعات لشکر 27 حضرت
رسول(ص)، و معاون
عمليات نيروي زميني سپاه توفيق خدمت يافته بود. وي تحصيلات خود را در
مقطع کارشناسيدر
رشته شيمي گذراند و به واسطه حضور در خطوط مقدم نبرد تا ميزان 65 درصد
جانبازي
مجروح شده بود و در آخرين مسئوليت خود فرمانده لشکر27 حضرت رسول(ص) در
کنار عزيزانو
رفقاي همسنگر خود به فيض عظماي شهادت نائل گرديد. روحش شاد
شهيد
صفدر رشادي در سال 1340 در
شهر ساوه در خانواده اي مذهبي ديده به جهان گشود. دوران کودکي تا جواني
خود را همراه با تعميق باورهاي ديني گذراند و از تحصيل علم و دانش نيز
غافل نگرديد.
در بهمن 1357 به رهبري امام راحل(ره) در کنار مردم به مبارزه با طاغوت
پرداخت. پس از پيروزي انقلاب در سال 58 به عضويت سپاه درآمد تا بتواند
در کنار همرزمان خود به دفاع از اسلام و انقلاب بپردازد. شهيد رشادي
ماه ها در جبهه هاي حق عليه باطل، به پيکار با دشمنان و دفاع از دين،
انقلاب و ميهن پرداخت و همواره سعي داشت تا در مناطق عملياتي حضور فعال
داشته باشد.
از ويژگي هاي اخلاقي وي تعهد، پشتکار، جديت، و ساده زيستي در زندگي
فردي و اجتماعي بود؛ اين روحيه سبب شد تا در مسئوليت هاي مختلف از جمله
: جانشين قرارگاه صاعقه، رئيس ستاد تيپ موشکي، معاونت هماهنگ کننده
موشکي و معاونت طرح و برنامه و بودجه نهسا انجام وظيفه نمايد و براي
ادامه راه همرزمان شهيدش مسئوليت معاونت طرح و برنامه و بودجه و مالي
نيروي زميني سپاه را به عهده گيرد.
شهيد
سعيد سليماني فرزند علي درسال
1338 در تهران به دنيا آمد و تحصيلات خود را تا مقطع ديپلم ادامه داد.
پس ازحضور
در دوران غرور آفرين مبارزه با رژيم پهلوي در کنارامت شهيد پرور ايران،
دربهار
سال 59 وارد سپاه گرديد. او که خدمت در سپاه را انجام وظيفه مي دانست
با شروعچنگ
تحميلي، عاشقانه در کنار همرزمان دلاور خود به جبهه هاي غرب و جنوب
شتافت و مدتنود
ماه در مناطق مختلف عملياتي به مبارزه عليه بعثيان کافر پرداخت. او علي
رغم
مسئوليت هاي مهم خود در مناطق جنگي چون: مسئول طرح و عمليات ، اطلاعات
و عمليات،معاون
دوم لشکر و جانشين لشکر محمد رسول الله (ص) و نيز مسئول معاونت عمليات
قرارگاه ثارالله (ع) با شجاعت و شهامت وصف ناپذير و جديت و پشتکار و
تعهد و دلسوزيو
سوابق درخشان کاري، بارها و بارها در خط مقدم جبهه حضور يافت که از اين
بابت اوهم
نصيبي گرانقدر از جانبازي يافت و گواهي نامه اي ارزنده براي ارائه در
عالم اعليکسب
نمود که چنين کالايي خريدار ملکوتي مي طلبد. وي در
آخرين سمت خود به عنوانمعاون
عمليات نيروي زميني سپاه عازم مأمويت بود که با سانحه سقوط هواپيما به
ديارباقي
شتافت و مرغ جانش در کنار همرزمان شهيدش آشيان گرفت.
شهيد
غلامرضا يزداني در سال 1340 در نجف آباداصفهان
ديده به جهان گشود. پس از
شروع جنگ به جبهه هاي حق عليه باطل شتافت و مدت
60 ماه در
کنار پاسداران و بسيجيان همسنگر خود به رزمي بي امان ادامه داد و بهواسطه
رشادت و توانمندي خاصي که از خود نشان داد، به فرماندهي آتشبار توپخانه
محمدرسول
الله(ص) و فرماندهي توپخانه قرارگاه قدر و ظفر و سپاه پانزدهم و به
دنبال آن
فرمانده تيپ 40 رسالت، فرمانده دانشکده علوم و فنون توپخانه، جانشين
فرمانده موشکيو
فرمانده پدافند هوائي منصوب گرديد. رشادت
هاي اين شهيد سفر کرده تا بدانجا بودکه به
دست با برکت مقام معظم رهبري نشان فتح 3 بر سينه خود نشاند و افتخاري
ديگر راکسب
نمود. اين
عزيز در آخرين مسئوليت خود به عنوان فرمانده توپخانه نيروي زمينيسپاه
عازم مأموريت بود که در سانحه هواپيما به جمع همرزمان شهيد خود پيوست
ودر انتها در 19دي1384همگي اين
11عاشق در پي ماموريتي براي بررسي اوضاع مناطق مرزي شمال غرب كشور با
هواپيمايfalkan_320
كه خلبانان انان
شهيدان الهام نژاد وكروندي
مجرد ومهندس پرواز اون
شهيد
عزيز مرتضي بصيري بوده در ساعت 8:30از فرودگاه مهر اباد عازم اروميه
ميشن كه متسفانه در پي از كار افتادن موتورهاي هوايماي در نزديكي
فرودگاه اروميه درساعت9:35در روستاي آيدين لي و زميني كه انگار
واقعا براي اونها ساخته شده بود سقوط مي كنن ودر شب روز عرفه لبيك
گويان به سوي امام حسين ميشتابند وبه مقام شامخ واسماني
شهادت ميرسند
با قرار دادن
اين كد در قالبتون
فقط موقعي كه وارد پايگاهتون ميشيد
سايت ما باز ميشه
وبه ما مي پيونديد,
اگر كد رو در قالبتون گزاشتي
لينكتو برامون ارسال كن
تا ماهم ضمن اينكه ادرستو در پايگاهمون قرار مي ديم يك
دومين مجانيir(ويا هر دومين در خواستي
شما ثبت )برات
ارسال
مي كنيم