سلام وصلوات مي فرستيم به حضرت محمد آل محمد وبه خودمون مي باليم به
اين چنين مخاطباني كه ما رو هيچ وقت تنها نميزارن.اين هفته متعلق
به مردمان عزيز شهر كاشان
كه گلي از
گل محمدي شهرشونو
در راه وطنشون تقديم كردن وچه خوش بو....اين هفته متعلق به قائم مقام
لشكر 27 محمد رسول الله:
شهيد :
اكبر زجاجي
تاريخ تولد:4/4/1338.تاریخ شهادت:21/11/1362محل تولد :خوزستان
/بهبهان .طول مدت حیات :24محل
شهادت :جزيره مجنون مزار شهید:اصفهان
/كاشان
چهارمين روز خرداد ماه
سال 1338 خداوند، بزرگترين
هديه خود را به كاشانه محبت خانواده مومن و مذهبي زجاجي در
كاشان عطا كرد. اكبر با ورود به شهر علم آموزان، در
كوچههاي دانش گام برداشت و الفباي مبارزه را در هنرستان
عشق فرا گرفت. آشنايي با مسايل سياسي، شروع مبارزات با
ورود او به انستيتو تكنولوژي اصفهان شد. پس از مدتي
دانشگاه را رها كرد، به كاشان بازگشت تا در مبارزات شركت
كند. به دليل فعاليت عليه رژيم ستمشاهي چندين بار با
مأموران ساواك درگير شد و يك بار از ناحيه گوش و صورت زخمي
گرديد. زجاجي با فعاليت در مسجد صاحب الزمان (عج)، يك گروه
كوهنوردي به نام صيام تشكيل داده و در پوشش برنامههاي
ورزشي به فعاليتهاي سياسي و مذهبي پرداخت. همچنين به تقويت
مباني اعتقادي كودكان 7، 8 ساله و هدايت قشر جوان در قالب
جمعهاي دوستانه در مسجد همت گماشت. با نواخته شدن اولين
شيپور جنگ به عنوان بسيجي عازم جبهههاي جنوب شد. تجربيات
ارزندهاش در آن مناطق به همراه هوش و استعداد نظامي، او
را در كمتر از يك ماه، به جبهههاي غرب روانه ساخت. بهترين
و بيشترين استفاده از امكانات و ادوات نظامي، عزمي جزم و
ارادهاي قوي در ترميم نيرو و ادوات و تجهيزات و اجراي
اولين برنامه گشت شناسايي و ساير اقدامات معقول و سنجيده
او تحولي جدي و اساسي را در محورهاي عملياتي مريوان به
وجود آورد و ضربات مهلكي به ضد انقلاب وارد ساخت. جبهه هاي
جنوب نيز در هر عمليات پذيراي قدوم او بودند. در سال 1361
به عضويت نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي درآمد و
با گذشت ايام منشا اثرات ارزشمندي شد كه او را به
قائم مقام لشگر 27 مفتخر
كرد. خيبريان
(1) به قلعه مجنون رسيدند
و اصابت تركش خمپاره در تاريخ 21/12/1362 حاج اكبر را از
جزاير مجنون به ديدار معشوق رساند.
معجزه
ارتفاعات قلاويزان، خاطرات زيادي از اكبر زجاجي دارد.
صخرهها، درهها و بلنديهاي آن شناسنامه حضور او و گشتهاي
شناسايياش ميباشد. در يكي از شناسائيها وقتي با همرزمش
از قلاويزان به سمت دكل ميرفت گلولهاي به جيپ آنها اصابت
كرد و ماشين به قعر درهاي كه عراقيها در آنجا مستقر بودند
سقوط كرد. همه فكر كرديم كه آنها شهيد شدهاند اما به طور
معجزهآسايي از آن حادثه نجات يافتند و فقط جراحتهاي سطحي
برداشتند. مرگ هر لحظه هم آغوش او بود ولي هر بار به نوعي
امداد غيبي به كمك او ميشتافت تا جريان رودخانه زندگياش
را با عبور از كوهها و دشتها به جزيره شهادت پيوند دهد.
-------------------------------------------
معني جنگ
شهيد اكبر زجاجي در سال 1360 به عنوان نيروي عملياتي به
شهر مريوان، محور دزلي آمد. ما هم كه عدهاي از بچههاي
كاشان بوديم از حضور يك همشهري خوشحال شديم. اوائل با يك
قبضه تفنگ 106 همراه يكي از نيروها به مقابله با دشمن
پرداخت. بعد از مدتي او به عنوان مسئول گروه انتخاب شد. ما
بر روي ارتفاع كوهي كه از نظر نظامي موقعيت استراتژيك داشت
مستقر شديم. محل اسكان ما 14 نفر، يك تخته چادر 3‚2 بود.
آنقدر برف روي چادر و اطراف آن باريد كه با زحمت و مشكلات
زياد مقاومت مي كرديم. اكبر براي سركشي به بالاي كوه آمد،
حضور او باعث تقويت روحيه بچهها ميشد وقتي احساس ناراحتي
ميكرديم اكبر ميگفت: «مگر شما براي چه آمده ايد؟ جنگ
يعني مقاومت، يعني شجاعت، يعني ايثار و در آخر يعني
شهادت.»ينبنعلي(ع) شد.
--------------------------------
شهامت اكبر
عمليات بيتالمقدس هنوز آغاز نشده است. ماشينهاي مهمات به
رديف ايستاده، منتظر تخليه هستند. خوشحال و مسرور از رسيدن
اين همه مهمات، در انتظار نبردي پيروزمندانه بوديم. ناگهان
نگاهها در هم پيچيد و انفجاري مهيب همه چشمها را به ماشيني
كه در حال سوختن بود خيره كرد. دود همه جا را فرا گرفت و
رانندهها براي حفظ جان، همه از ماشينها پياده شده، فرار
كردند. ديگر كسي اطراف آن همه مهمات نبود. هر آن احتمال
ميرفت تا ماشينها يكي پس از ديگري طعمه حريق شوند. حاج
اكبر با شهامت و شجاعت كم نظيري كه داشت پشت ماشين پريد و
آن را سريع از محل حادثه دور كرد. اگر جسارت و بيباكي او
در آن روز نبود همه مهمات از بين ميرفت.
با قرار دادن
اين كد در قالبتون
فقط موقعي كه وارد پايگاهتون ميشيد
سايت ما باز ميشه
وبه ما مي پيونديد,
اگر كد رو در قالبتون گزاشتي
لينكتو برامون ارسال كن
تا ماهم ضمن اينكه ادرستو در پايگاهمون قرار مي ديم يك
دومين مجانيir(ويا هر دومين در خواستي
شما ثبت )برات
ارسال
مي كنيم