j

 

 

 

 

آرشيو:هفته دوم خرداد 1386

مي خوام اعتراف بكنم به عنوان كوچكترين عضو اين سايت  بعد از شهيد مرتضي بصيري عزيزم كه واقعا دايي گلمه  شهيدي به غريبي شهيد اين هفتمون نديدم  متاسفانه مسولين وب لاگ شهيد محسن اسدي با وجودي كه غريب به 6ماه از شون در خواست كرديم به ما كمك كنن ولي ...اين غربت وعلتش بر مي گرده به اون سوزي كه توي حرفهاي همسر ايشان وجود داره(بلكه همه همسران شهدا همينن) كه من فقط در حرفهاي ستايش خانم ديدم ونه جاي ديگه وحرفهاي بسيار  خودموني ودلتنگ خواهر زاده اين شهيد  انگاري قسمت اين بوده همزمان با شهادت با نوي همه وجود اين مداح شهيد كه مورد همين ايام مي گه:

يادمون باشه تو مجلس حضرت زهرا (س)  كه ميايم با وضو باشيم خيلي تاثير داره اين

ثوابا روبزاريم براي شب اول قبرمون.

 در كل بايد گفت اين عزيز همه عزيزاني كه در واقع سربازان گمنام امام زمانن غريب ترين ادمهان در بين خودشون خانوادشون وحتي كارشون..

اقا محسن عزيز.عزيزي كه خانم فاطمه زهرا خودش اومد بهت گفت شهادت مي خواي !! خوشا به سعادتت همه ما رو هم دعا كن  بين چقدر خانم دوستت داشته در  ايام شهادت خودش نام توي هم به ياد مون انداخت ..يا حسين

ضمن اينكه از صميم قلبم واز طرف خانواده شهيد مرتضي بصيري  با تمام وجود به شما همسر شهيد  تبريك وتسليت مي گيم اين هفته تقديم مي كنيم به مداح با نوي دوعالم خانم فاطمه الزهرا:

>>شهيد محسن اسدي<<

بخشي از زندگي نامه  گمنامانه اين شهيد:

پاسدار شهيد محسن اسدي در سال 1352 در شهر تهران ديده به جهان گشود. دوران زندگي خود را در زمان حاکميت نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران سپري نمود و براي ادامه راه شهيدان انقلاب اسلامي لباس مقدس پاسداري را به تن کرد تا در کنار پيشکسوتان جهاد و شهادت با پيروي از مقام معظم رهبري از ارزش هاي امام(ره) و شهيدان پاسداري نمايد. او که از مداحان اهل بيت(ع) بود به تواضع، تعهد و خوشرويي در ميان همکاران معروف بود. اما روح ملکوتي شهيد تاب ماندن در اين تن خاکي را نداشت و چه زود به شهيدان پيوست. روحش شاد

وصيت نامه بسيار زيباي شهيد:

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدالله الذی جعل کمال دینه وتمام نعمته بولایت امیرالمومنین(ع)

خدارا شکرکه به واسطه ولایت امیر المومنین دینم کامل

ونعمتم جامع گردید.

شکر خدا راکه به من منت نهاد وخاک مرا،از دیاری برگزید

که درآن دین مبین اسلام بنیان گذاشته شدورسالت نبوی وولایت

علوی درآن تحقق یافت وسپاس گذار خدای واحدی هستم که مرا

شیعه مطلقه علی ابن ابی طالب(ع)گرداندونطفه مرااز سلب یکی

ازمحبان آقا امام حسین(ع) قرار دادکه هروقت نام مادر مظلومه

آن حضرت رامبردند او نیزسخت می گریست .

و شاکر خدایی هستم که مرادر دامانی پاک از زنانی مومنه قرارداد

که او مرابه سمت وسوی این وادی مبارک سوق دهد.

اینجانب چند روز گذشته در بهشت زهرا(س)بودم،آن دیاری که به

تعبیر من(مرد آباد)ایران یا تهران است.

حالت عجیبی داشتم،با خود می گفتم این ملت عجب امتحانی پس دادن

عجب کنکوری بودهر کجای دنیاکنکور و ورودی به دانشگاه در یک

نوبت ودر یک روز برگذار می شود امّا درایران هشت سال همه روز

کنکور می گرفتندومن بیچاره قافل بودم البته من حتی سالهای اولیه

درس عشق بازی راهم شروع نکرده بودم و خیلی دوست داشتم تا در

کنار همه دانشجویان درمبانی عشق بازی شرکت می کردندولی خوش

به سعادت کسانی که از این کنکورسر بلند و روسفید بیرون آمدندوبر

سرخوان گسترده ارباب خود ادامه تحصلیل عشق بازی می دهند.

البته من شاید یک بار برای دیدن این دانشگاه عظیم به منطقه گیلان

غرب در سال 64 در سن دوازده سالگی رفتم اما چه رفتی.

ای کاش خداوند من را هم در این کنکور قبول می کرد.ای کاش خدا

نگاهی به من بیچاره می کرد.

مدام می گویم شاید خداوند امسال من را آماده می کند برای ورودی به

کنکور دیگرکه امید آن دارم خداوند در این آزمون به حق حضرت

زهرا(س)مرا قبول کند انشا الله......       مرا دعا کنید.

خدایا در نسل وناموس من دشمن امیر المومنین قرارمده و همه راقربانی

راه و مکتب سید الشهدا قراربده.

  آمین یارب العا لمین الحقیرالمسکین محسن اسدی

1/1/۱۳۸۰

بخشي از درددلي بسيار سوزناك همسرداغ ديده ايشان:

لحظه های با تو بودن 

مشتاقانه می خواهم که برایم تعریف کند و او آرام این گونه می گوید: محسن همیشه به دلیل ماموریت های طولانی اش ماهانه خرید می کرد. ماه رمضان بودکه برای خرید بیرون رفته بود،ولی وقتی برگشت دستش

خالی تر از آن بود که بپرسی . با وجودی که چیزی نپرسیده  بودم  ولی می شنیدم که محسن خجالت زده تکرارمی کند:خانم حلال کن،حلال کن وخانومی مهربان تر ازهمیشه با گوشه چشم هایش پرسیده بود:این حرفها چه معنایی دارد؟ ومحسن گفته بود: توهم توی این خانه سهم داری. ماجرا از این قرار بودکه مرد جوانی دو بار به محسن نزدیک می شود و دور می شود. شاید چهره نورانی محسن باعث می شودکه او لب به سخن باز کند.گفته بود: تازه ازدواج کرده ام وقرار است امشب خانواده همسرم موقع افطار به منزلمان بیایند،امّاباورکنید پولی ندارم که خرید کنم،احساس کردم که اگرخواسته ام را به شما بگویم،شما دست رد به سینه من نمی زنید ومحسن با تمام سخاوتش هرآنچه راکه داشت تقدیم کرده بود. جوان اصرارمی کند که نشانی منزل محسن را بگیرد و او فقط گفته بوداگر کسی مثل خودت پیدا کردی به او کمک کن.هنگامی که بر دست وپای ایمان بوسه می زد، خانومی به تو گفته بود که این دل نرم توبه درد نظامی گری نمی خورد. امّا من می خواهم بگویم مگر نظامی ها دل ندارند،نظامی ها با عشق زندگی می کنندوبا عشق می میرند پس چرا آنها را متهم می کنیم که نظامی هستند. مگر نظامی ها تافته جدا بافته هستند. با ور کنید آنها در بین ماهستند،امّا آن قدربی صدا مشغول وظیفه خطیرخود هستند که ما آنها را فراموش می کنیمو وقتی به  خود می آییم که  سقوط  هواپیما های  آنها یا خبر شهادتشان را می شنویم. این هم را به حساب مظلومیتشان می گذاریم. 

خانومی  از آخرین شبی می گوید که نگاهت محزون بود وازآخرین نمازشبی که خواندی. صبح مثل همیشه در حالی که ایمان رابغل کرده بودم به بدرقه ات آمده و تو پرسیده بودی : خانومی کاری نداری؟  شاید می دانستی که دیگر بر نمی گردی.خانومی به یاد حرف هایی می افتد که بوی رفتن داشت. این که گفته بودی از من راضی هستی؟ او گفته بود به خدا راست می گویم،محسن! بهترین شانس زندگی من تو بودی وتو آنقدرگریه کرده بودی که با گریه هایت می خواستی بگویی ببخشید اگردرخانه کمتر بودم اگرمدام تنهایت می گذاشتم ودرماموریت بودم. اگر نتوانستم جایی ببرمت وخانومی تو را بخشیده بود.

امروز خانومی دل تنگ تر از هر روز زمزمه می کند.

کاش می شد اشک را تهدید کرد                       فرصت لبخند را تمدید کرد

کاش می شد از میان لحظه ها                         لحظه دیدار را نزدیک کرد

بخش هاي از حرف هاي همرزم ايشان جناب اقاي : حسین دهشیری

شهید اسدی را مدت 5 سال بود که می شناختم. از زمانی که نزدشهید کاظمی مشغول خدمت شدم آقای اسدی هم از جای دیگری به ما ملحق شده بود او فردی  فوالعاده  با  تقوا، پی گیر، منظم  وعاشق شهادت بود.مداح بودوخیلی عاشق ابا عبدالله (ع).چند بار خواب شهادت را دیده ومژده شهادت گرفته بود.یکبارخواب می بیند درمجلسی است،از یک خانم سیده و محجوبی سوال می کند((آیا من هم شهیدمی شوم؟))

و خانم می فرمایید:((نگران نباش توهم شهیدمی شوی)) اتفاقاً او این خواب را زمانی که با هواپیما از ساری به به تهران می آمدیم،تعریف کرد.

صبح روزی که این حادثه اتفاق افتاد،به من زنگ زد و گفت((حال حاج احمد خوب نیست وسرماخوردگی داردبگو حتماً هواپیما گرم باشد.)) نماز شب شهید اسدی اصلاً ترک نمی شد.حتی درماموریت هایی که می رفتیم وجلسات 1و2نیمه شب طول می کشید، وقتی همه می خوابیدند،او نمازشب می خواند،وصبح هم زود تر از همه بیدار می شد. اومراقبت زیادی از حاج احمد به عمل می آورد.خداوندقبل از شهادتشان به آنها چند دقیقه مهلت داد و متوجه شدند به شهادت می رسند. حالادرآن موقعیت که باید ازهمه چیز دست می کشیدند،ایشان بسیار خونسرد ابتدا ضبط را روشن می کند وبا بسم الله،موقعیت را توضیح می دهد وسپس شهادتین را می گوید. چه کسی غیر از فردی خود ساخته و عاشق شهادت و آماده مرگ می تواند این جملات را در آن لحظات سخت بگوید؟حاج احمد خیلی او را دوست داشت و سفارشش را به من می کرد ومی گفت:او انسان خوبی است و کارش درست است. مراقب او باش. به مشکلات او اغلب توجه داشت. البته شهید اسدی هیچ وقت خواسته ای نداشت وهمیشه به گوش بود.هرکس قصد تماس با سردار کاظمی را داشت، با اسدی تماس می گرفت که به راحتی و24 ساعته حضور داشت وقابل دسترس بود

براي شنيدن صداي شهيد محسن اسدي در واقعا سقوط هواپيماي فالكون سپاه كليك كنيد.

ودر انتها مطلبي كه نشان از اوج اتصال معنوي خواهر زاده و داييي داره بينيد :

اين سرنوشت مي دانست كه قرار است تو از ما دور شوي به فاصله دنيا تا آخرت اين روزگارمي دانست و به ما پوز خند مي زدكه نمي دانيدكه چندوقت ديگرعزيزتان را ازدست مي دهيد وهمه خانواده درغم فرو مي رو يد همه شوكه مي شويد از اين واقعه از اين مصيبت .  ساليان سال است كه شما غمي نديديد و اين تقدير  به بي خبري ما مي خنديد.كاش دنيا حال مارا درك مي كرد كه اين روزگار چه آورد بر سرمان خدا مي داند كه اين غم  ما را  پير كرد ، پژمرده  كرد حالا  با هيچ  چيز از  ته دل شاد نمي شويم چون جاي عزيزمان تا ابد خاليست كاش مي شد به اين سرنوشت شكايت كرد اصلاّ كاش مي شد تقدير را عوض كرد وعزيزمان دو باره برمي گشت كاش دنيا باز هم به آدم ها فرصت مي داد .   خدامي داند دلتنگي يعني چه!!!                                        

   براي ديدن عكسهاي بسيار ويژه به شكل ماكرومديااز شهيد كليك كنيد

حرف هاي شما با شهيد       


شهداي هفته هاي قبل:شهيد حميد آذين پور.شهيد نبي الله شاهمرادي.شهيد حسين املاكي خوشتمي.شهيدمحسن اسدي(شهيد ويژه)


براي اطلاع از شهيد هفته اينده  مي توني ايميلتو وارد كني:  


عزيزاني كه مايل اند شهيد شون در اين طرح شركت كنه  مي تونن زندگي نامه مختصر وچند عكس از اين شهدا براي ما ارسال كنند  تا پس از بررسي به نوبت در سايت به نمايش در خواهد امد براي ارتباط با ما ميتونيد مطالبتون به ادرس :mortezabasyri@gmail.com

ويا تماس با مديريت سايت براي ما ارسال كنيد

عزيزاني كه مايلن به  ما بپوندند فقط كافيست كد زير رو در قالب وب لاگشون قرار بدن تا پس از ورود به سايت يا وب لاگشون به شكل خود كار اين صفحه به محض ورودتون به سايت يا وب لاگتون باز ميشه  وبه ما مي پيونديد

ارسال لينكتون به مديريت سايت

مزاياي همكاري شما با :

شما نه تنها در يك امر خدا پسندانه شركت مي كنيد  مي تونيد از مزاياي زير استفاده كنيد :

اضافه شدن ادرس وب لاگ ويا وب سايت شما به اين پايگاه

بالارفتن امار ورودي وب لاگ ويا وب سايتتون

در يافت يك دومين ir1.irبه عنوان هديه به شما

 
 
زندگي نامه شهيد مرتضي بصيري

زندگي نامه شهيد سليماني نژاد

شهيد صفدر رشادي

زندگي نامه شهيد حميد اذين پور

شهيد غلامرضا يزداني

شهيد عباس كروندي مجرد

زندگي نامه شهيد الهام نژاد

زندگي نامه سردار شهيد مهتدي جعفري

زندگي نامه شهيد احمد كاظمي

زندگي نامه شهيدنبي الله شاهمرادي/حنيف

زندگي نامه شهيد محسن اسدي

 

تعداد بازديد كنندگان از اين صفحه تا كنون  نفربوده است

با ارسال كد هر نظر به شماره 30009324 از ما هديه بگيريد

سوال : به شهدا چي داريم بگيم؟

گزينه 1:هيچي من كه اب ميشم از خجالت     کد ارسال:216651

گزينه 2: نه خيرم اونا براي خدا رفتن نه براي اينكه ما مديونشون بزارن ؟!!      کدارسال:216652

گزينه 3:كليد باغ شهادت را چرا شكستيد؟      کدارسال:216653

پايگاهاي مرتبط با ما:

صفحه اصلي سايت شهيد مرتضي بصيري .رسم پرواز .عرشيان خاك نشين.طرح شهيد من .ديوانگان خدا.بنياد امام مهدي تبريز. حر ف هاي دل يك جوون ايراني.پيام گل سرخ.صبح صادق.به سوي نور.خط سبز.سجاده نور.فاتحان آسمان.شهيد محسن اسدي.امام حسن مجتبي. خبرگزاري قراني ايران(IQNA)

نام وب لاگ ويا وب سايت شما پس از كنترل قرار گفتن كد سريعا به ليست اضافه خواهد شد
WinkAskJeeves BlinkList Blogmarks Buddymarks del.icio.us digg FeedmarkerFurl button Google hatena HOLM ma.gnolia Netvouz Newsvine Nextaris Nowpublic reddit rawsugar Addtoany Scuttle ShadowsSimpy Smarking Spurl Squidoo Tailrank Technorati Unalog

.

گرچه  اين عالم گشته پيدا به عشق پنج تن*پنج تن هم جلو گرگشت عشق پنج تن*پنج تن هم جلو گر گشت به نام فاطمه