سلام
به خدا به همه شهدا.
اين هفته ميهمان مبارزي هستيم مايه افتخار ماست .اين هفته
متعلق به عزيزان كرجيمون .فرماندهاي ك با درايت او منطقه سنندج از شر
اشرار وضد انقلابيان براي هميشه پاك شد.اين هفته تقديم مي كنيم
به زهرا ومحمد مهدي فرزندان شهيد
:
مهدي شرع پسند
يا ايتها النفس المطمئنه،
ارجعي الي ربك، راضيه مرضيه
تاريخ تولد:1333.تاریخ شهادت:30/11/1362محل تولد :هران
/كرج.طول مدت حیات :29محل
شهادت :چنگوله مزار شهید:گلزار
شهداي كرج
در سال 1333 اولين اشعههاي آفتاب شهرستان كرج بر چهره
درخشان مهدي تابيد و او پا به عرصه وجودنهاد. تحصيلاتش را
تا مقطع فوق ديپلم ادامه داد و پس از آن شور انقلابي را كه
از كودكي در خود پرورش داده بود هدايت نموده، فعاليت هايش
را به صورت ارتباطي قوي با شهر قم مخصوصاً با آيت الله
مشكيني ادامه داد.
او اعلاميههاي آيات عظام را به كرج آورده،
تكثير ميكرد واين امر باعث شده بود
كه بارها دستگير و راهي زندانش نمايند.
با پيروزي انقلاب تلاش و اميد مهدي دو چندان گشت بطوري كه
بعد از مدتي فعاليت در کميته انقلاب اسلامي در سال 1358 به
فرمان امام و مقتدايش، خميني كبير (ره)، وارد سپاه
پاسداران شد و همزمان
مسئوليت بسيج شهرستان كرج را
نيز به عهده گرفت. پس از حمله ناجوانمردان بعثي به خاك
ميهنمان، مهدي ماندن را جايز ندانست و خود را آماده پذيرش
مسئوليت هاي بزرگتر و سخت تر نموده،
راهي جبهههاي غرب و جنوب شد. غرب و
جنوب شد در غرب فرماندهي
گروهي از دلاورمردان کرج را بر عهده داشت و توانست به ياري
دوستانش سنندج از لوث ضدانقلاب پاکسازي نمايد.
فرماندهي گردان
و مسئوليت عمليات تيپ المهدي
(عج)، فرماندهي تيپ سلمان فارسي (از لشگر 27 محمد رسول
الله) و سرپرستي عمليات تيپ نبياكرم (ص) و ...
از جمله خدماتي است كه ايشان در حق سپاه اسلام و انقلاب
ارايه نمودهاند. در اين مدت بارها مجروح شد و بعد از
بهبودي نسبي دوباره به ميدان مبارزه بازگشت. اطرافيانش با
هر درجه و سمتي او را فرماندهي خوش خلق، شجاع، مهربان و
متواضع يافتند و به حق شهادت تنها پاداش اين مردان خداست.
آري در عمليات والفجر 5 روز
سيام بهمن ماه سال 1362 بود
كه روحش زائر حريم الهي گرديد و
زهرا و محمد مهدي را براي ما
زمينيان به يادگار گذاشت .
گوهرهايي براي ما ...
هميشه ميگفت: «نمازتان را اول وقت بخوانيد و غيبت نكنيد.
خدا را همواره ناظر و پشتيبان خود ببينيد. دست بر دامان
اهل بيت دراز كنيد و ظهور آقا امام زمان (عج) را از
پروردگار بخواهيد. شما سربازان اسلام هستيد نبايد سختي ها
ضعيفتان كند. فراموش نكنيد كه خداي مهربان در مشكلات و
سختيها انسان را تنها نميگذارد.
بدانيد اين سينهاي كه
تكيهگاه قنداق تفنگ است، هر
اندازه بيشتر سرشار از ايمان و توكل و اعتقاد به حقانيت
اسلام و انقلاب باشد، تأثيرگذارتر است و بدانيد اگر
شهيد
شديد ايزد منان عباداتتان، جهادتان و قيامتان را پذيرفته
است.»
-------------------------------------------
تكبير
عشق
تيپ سلمان براي اجراي مرحله دوم
عمليات وار د كار شده بود. دشمن فشار زيادي بر بچهها وارد
ميآورد گويي هر چه خمپاره 60 و 120 داشت به اين سو و آن
سو پرتاپ ميكرد. نيروها حدوداً 600 نفر بودند اما شدت
حملات آن ها را زمينگير كرده بود. بايد حر كتي از خود
نشان ميداديم اما تلاش آقا مهدي براي سازماندهي نيروها و
آماده كردن آن ها بيفايده بود. خستگي جسمي و فشار روحي
ناشي از
شهيد و مجروح شدن همسنگران توان حركت را از بچهها
گرفته بود.
در همين هنگام متوجه شديم
آقا مهدي با صلابتي
شگفتآور ايستاد، تكبير گفت و در ميان بهت و حيرت همگان
دو ركعت نماز خواند...
باوركردني نبود، نيروها يكي پس از ديگري قيام كردند و با
اقتدا به فرماندهشان حر كت منظمي را آغاز نمودند. شايد در
آن شرايط هيچ چيز جز تكبير عشق و توكل نميتوانست آغازگر
عمليات باشد
--------------------------------
ورزشكار هنرمند
ما، در مدرسه فارابي با هم آشنا
شديم. از بهترين تفريحاتمان ورزش در باشگاه بود. من در اين
مدت درسهاي زيادي از مهدي آموختم. در آن شرا يط كه
بزرگترين آرزوي همه قهرمان شدن و رتبه آوردن بود، او با
اميد به پهلوان شدن تنها تواضع و منش ورزشكاران را سر لوحه
اعمالش قرار ميداد. از آغار ورود به دنياي ورزش سعي كرد
حركت جديدي را برخلاف آنچه در آن دوران رايج شده بود
پايهگذاري كند، يكي از مربيان تيم ملي هر زمان كه
ميخواست از ورزشكاران نمونه و اسطورهاي براي اعضاء تيم
نمونهاي بياورد از «تختي، پورياي ولي، و...، مهدي
شرعپسند» نام ميبرد.
درجبهه هم هر وقت آقا مهدي بچهها را
كسل و خسته ميديد ميدان
كشتي بر پا ميكرد و درحين مسابقات نكات كليدي مردانگي و
فتوت را يادآور ميشد. هميشه ميگفت: «اين
مسابقات براي ايجاد صميميت و رفاقت بيشتر است نه برد و
باخت. اگر توانستي حريفت را
به زمين بزني و نروي، هنرمندي. هنرمندي كه نفس خود را به
زمين زده و پشتش را به خاك رسانيده است.»
عروج سپيد
او آنقدر شفاف و حقيقي از خود خبر ميداد كه گويي در
آسمانها زندگي ميكرد. در يكي از شناساييها، دشمن ما را
ديد و باران خمپاره بر سرمان فرود آورد. اما آقا مهدي
بيآنكه هراسي به دل راه دهد به كار خود ادامه ميداد. هر
چه ميگفتيم: «برادر خطرناك است، دشمن شما را ميبيند،
پاسخ ميداد: «من هنوز لياقت شهادت ندارم.»
دوستانش تعريف ميكنند:
«روز شهادتش لباسي تميز و مرتب پو
شيده، پوتينهايش را واكس زد. دو ركعت نماز به جاي آورد و
سوره فجر را با صداي بلند خواند: «يا ايتها النفس
المطمئنه، ارجعي الي ربك، راضيه مرضيه»
بعد هم گفت: «امروز روز عيد من است
نگران نباشيد. تپه جفا عسگر
هم فتح ميشود. اين قله امروز با خون ما گلگون ميگردد.».
با قرار دادن
اين كد در قالبتون
فقط موقعي كه وارد پايگاهتون ميشيد
سايت ما باز ميشه
وبه ما مي پيونديد,
اگر كد رو در قالبتون گزاشتي
لينكتو برامون ارسال كن
تا ماهم ضمن اينكه ادرستو در پايگاهمون قرار مي ديم يك
دومين مجانيir(ويا هر دومين در خواستي
شما ثبت )برات
ارسال
مي كنيم