سلام وصلوات مي فرستيم به روح همه شهدا
وآزادگان
وتبريك عرض مي كنيم هفته بسيج به همه بسيجيان اميدواريم
فرهنگ راه ومنش بسيجيان مخلص
سر لوحه همه كارهاي ما باشيم .افتخار داريم اين هفته همزمان با
ميلاد امام رضا ميهمان مردمان شهر مشهد
باشيم اين هفته متعلق به همه مهندسان وتمام اونهاي كه با تمام عشق به
خاك ووطنشون
افتخار مي كنن وبراش جانشونو هم مي دن .اين هفته متعلق به
چهره برجسته قرار گاه سازندگي خاتم النبيا
وسازنده2400پرژه كه رهگشاي رزمندگان اسلام بوده است .اين هفته تقديم مي
كنيم اقا حجت پسر شهيد
:
حسن آقاسي زاده
سلام ودرود به صحن جمهوري امام رضا
تاريخ تولد:1/1/1338.تاریخ شهادت:28/7/1366محل تولد :خراسان
/مشهد.طول مدت حیات :28محل
شهادت :ماووت مزار شهید:صحن
جمهوري حرم مطهر رضوي
حسن آقاسيزاده شعرباف در اول فروردين ماه سال
1338 در
مشهد مقدس به دنيا آمد. از كوچكي علاقه زيادي به شركت در
مجالس مذهبي داشت. به همين خاطر اكثر مسائل رساله حضرت
امام خميني را حفظ بود. در زمان اوجگيري انقلاب به علت
توزيع اعلاميههاي امام (ره) در ميان مردم، توسط ساواك
بازداشت شد.
او كه دوران تحصيل را با نمرات عالي گذرانده بود، با
پيشنهاد آموزش و پرورش و با كسب اجازه از نماينده امام در
قم
جهت ادامه تحصيل عازم كانادا شد
و با رتبهاي عالي موفق
به دريافت
كارشناسي ارشد مهندسي راه و ساختمان و پل سازي
در دانشگاه «تورنتو» گرديد. آقاسيزاده در كانادا فعاليت
چشمگيري در انجمن اسلامي دانشجويان مسلمان داشت. در سال
1361 به ايران بازگشت و وارد نهاد مقدس سپاه شد. وي به
دليل لياقت و ابراز شايستگي در معاونت فني و مهندسي
قرارگاه خاتم الانبياء سپاه پاسداران مشغول انجام وظيفه
شد، پس از مدتي مأمور تأسيس قرارگاههاي
«صراط المستقيم و
خاتم الانبياء» گشت.
آقاسي زاده از ابتداي ورود به جبهه تا هنگام
شهادت در
2400
پروژه كوچك و بزرگ از خط مقدم تا عقبه شهرها، شركت داشت.
وي در تاريخ بيست و هشتم مهرماه سال 1366 نداي حق را لبيك
گفته به ديدار يزدان شتافت.
وصيتنامه
(قبل از سفر حج)
«گردش به دور خانه خدا نشان دهنده اين است كه به غير از
خدا دور ديگري نگرديد.» شكر خداي منان را كه حمايت اسلام
را با اراده خود در اين زمان به دست روحانيت و مبارزان و
جهادگران بسياري كه سالها با رنج و اسارت و شكنجه و شهادت
دروسي را كه از امامان خود گرفته بودند، در
آزمون زندگي
پس دادند و طي مبارزه طولاني و وحدت مردم، به خواست او
حيات اسلام دوباره زنده شد. در جبهههاي نور عليه ظلمت كه
معراج انسانهاي مخلص و مؤمن است الفباي عشق به خدا و راه
او را آموختن و از معاشرت و همنشيني
با رزمندگان بسيجي و پاسدار و
فرماندهان آنان سيراب گشتم.
آري
آنها بدون «يا حسين» گفتن
تكبير نميگويند.
و
جهاد حسيني
را بدون عشق به شهادت و الله نمي كنند... همه مي دانيم كه
حج يك سفر الهي - عبادي - سياسي است كه بزرگترين و با
ارزشترين اعمال است. حج اگر مقبول خدا واقع شود، موجب
آمرزش و بخشنده همه گناهان است.
ميروم خانه خدا تا بگويم گناهان و
نافرمانيها و جسارتهايم در گذشته سبب عدم توفيق به شناخت
خداي منان شده و در طول
ماهها حضور در مناطق جنگي مانع پيوستن به الله. حال كه
توفيق
شهادت
را نصيبم ننمودي، شكرگزار تو هستم كه توفيق دادي مهمان تو
باشم... آدم شدن كليد درك خداوند و توفيق يافتن شهادت در
راه اوست.
اسرار ناگفته
ساعت 2 بامداد به همراه حسن آقا به منطقه رفتيم. من
اشتباهي داخل خاك عراق شدم. بنزين ماشين تمام شده بود.
حاجي را بيدار كردم و گفتم: «راه
را اشتباهي آمديم. بنزين هم
به آخر رسيده.» خيلي آرام گفت: «تو اصلاً حرف نزن اگر از
من سؤال كردند ميگويم نميتواند حرف بزند.» ايشان به سمت
چادرهاي عراقي رفتند و خيلي زيبا با زبان آنها صحبت كرد و
مقداري بنزين
گرفت. خيلي ميترسيدم، اگر بفهمند كه او
فرمانده
است، شكنجهاش ميكنند. اما حسن آقا با نشان دادن كارت
جعلي ما را نجات داد. وقتي از او پرسيدم چگونه اين كار را
كردي گفت: «اين جزو اسرار
است.»
----------------------
حجت ماندگار
در جبهه بود كه با او تماس گرفتم.
جوياي حال همسرش شد. گفتم: «نزديك
است پدر شوي، هر چه زودتر
خودت را برسان.» صبح روز بعد به مشهد آمد. همان روز خداوند
فرزند پسري به او داد. از من
اجازه خواست تا نامش را حجت
بگذارد. من نيز موافقت نمودم، سپس گفت: «به
اين خاطر اسمش را حجت ميگذارم تا امام زمان را ياري كند.
اين يادگار من بماند. شايد امام زمان به اين خاطر مرا هم
بپذيرد و اين حجت از من بماند.»
پرتگاه عروج
آقاسيزاده قبل از شهادتش
از ناحيه كمر مجروح شده بود و قرار بود براي معالجه به
اتريش برود، ولي بعد از تماس
تلفني با فرماندهان براي بررسي يكي از
مناطق عملياتي در ماووت،
عازم منطقه شد. حسن آقا به اتفاق دو تن از
همرزمانش كه از مهندسين
قرارگاه بودند، رانندگي را به عهده گرفت. چراغها را خاموش
كردند تا عراقيها متوجه حضور آنها در منطقه نشوند. جاده
زير آتش توپخانه دشمن قرار داشت.
با اصابت گلوله توپ به دامنه ارتفاعات مشرف به جاده،
سنگهاي بزرگ ريزش كرد و خودروي ايشان به پايين
پرتگاه سرازير شد و بدين سان به نور
ابدي و خواسته ديرينهاش دست يافت.مسوليت هاي
شهيد:
با قرار دادن
اين كد در قالبتون
فقط موقعي كه وارد پايگاهتون ميشيد
سايت ما باز ميشه
وبه ما مي پيونديد,
اگر كد رو در قالبتون گزاشتي
لينكتو برامون ارسال كن
تا ماهم ضمن اينكه ادرستو در پايگاهمون قرار مي ديم يك
دومين مجانيir(ويا هر دومين در خواستي
شما ثبت )برات
ارسال
مي كنيم