نا مه
امام خميني به فرزندش :
پسرم نه گوشه گيري صوفانه دليل پيوستن به حق است ونه ورود به جامعه
وتشكيل حكومت شاهد گسستن از حق ميزان در اعمال انگيز هاي انها است
پسرم !از زير بار مسئوليت انساني كه خدمت به حق در صورت خدمت بخلقت
شانه خالي مكن كه تاخت وتاز شيطان در اين ميدان كمتر از ميدان تا خت
وتاز در بين مسئولين ودست اندر كاران نيست.
پسرم!سوره حشر را مطالعه كن كه گنجينه هايي از معرف وتربيت درانست
وارزش دارد كه انسان يك عمر در انها تفكر كند واز انها به مدد الهي تو
شه بر دارد.
پسرم!مجاهده كن كه دل را به خدا بسپاري وموثري را جز او نداني .
پسرم!چه خوبست به خود تلقين كني وبه باور خود بياوري يك واقعيت را كه
مدح مداحان وثنا جويان چه بسا كه انسان را به هلاكت بر ساند واز
تذهيب وورود دور تر سازد
پسرم!
گناهان را هر چند كوچك به نظرت با شند سبك مشمار (انظر الي من عصيت)
وبا اين نظر همه گناهان بزرگ وكبيره است
پسرم
هيچگاه بدنبال تحصيل دنيا اگر چه حلال او باشد مباش كه حب دنيا گر چه
حلالش باشد راس همه خطلا يا است چه خود حجاب بزرگي است وانسان را
ناچار به دنياي حرام مي كند
تو
جواني وبا قدرت جواني كه حق داده است مي تواني اولين قدم انحراف را
قطع كني ونگزاري به قدمهاي ديگر كشيده شوي كه هر قدمي قدمهايي در پي
دارد وهر گناهي –گرچه كوچك- به گناهان بزرگ وبزرگتر انسانرا ميكشد
بطوري كه گناهان بسياري بزرگ در نظر انسان نا چيز ايد بلكه گاهي
اشخاص به ارتكاب بعض كباور به يكديگر فخر مي كنند.
لينك
مطلب
نظرها |